با این وجود اگر بدانید ازدواج مستـلـزم چه مواردی بـوده و هـمـچنین انتظارات شخصی خودتان رانیز معین نمایید، میتوانـیـد بـه راحـتــی به ترس از ازدواج غلبه كرده و با درك كامل تصمیم بگیرید كـه چه زمانی ازدواج کنید.
مراحل:
1- ابتدا باید برای خودتان معین كنید كه دقیقاً از چه چیز میترسید: بیشتر افراد از خود ازدواج نمیترسند، بلكه از حواشی و احتمال وجود شكست در آن وحشت دارند. احساس میكنید كه چه تغییری ممكن است ایجاد شود؟ بدترین تصویر ذهنی كه شما را در مقابل ازدواج كردن خلع سلاح میكند، در ذهن خود مجسم كنید. 2- ترسهایتان را مخاطب قرار دهید: اگر والدینتان ازدواج ناموفقی را تجربه كرده اند و تنها به این دلیل كه آنها زندگی خوبی با هم نداشتند، شما نمیتوانید نتیجه بگیرید كه در زندگی مشتركتان موفق نمیشوید. اگر احساس میكنید كه ممكن است در نهایت كارتان به جدایی ختم شود، لیستی از مواردی را كه میتوانید انجام دهید تا نتیجه موفقیت آمیز گردد بر روی یك برگ كاغذ یادداشت نمایید. تمام صحنههایی كه باعث ایجاد ترس در شما میشود را مجسم كنید و سپس به این مطلب فكر كنید كه برای بهبود اوضاع چه قدمی میتوانید بردارید. 3- مشورت بخواهید: از هر كسی كه در زندگی مشترك خود موفق است بخواهید تا اسرار موفقیتش را با شما نیز در میان بگذارد. معمولاً آنها در حرفهایشان به این نكته هم اشاره میكنند: "همیشه سعی میكنیم از رفتار بد كوچك یكدیگر چشم پوشی كنیم" ، اما توجه داشته باشید كه نیازهایتان را پیش از هر چیز باید با شریك زندگیتان در میان بگذارید. از این طریق هم شریكتان متوجه نیازهای شما میشود و هم میتوانید در رابطه خود به موفقیت دست پیدا كنید.
شاید مطرح كردن این سۆالات قدری مشكل باشد، اما این امر چیزی از اهمیت قضیه را كم نمیكند، و شما موظفید كه آنها را با كسی كه قصد دارید تا آخر عمر با او زندگی كنید در میان بگذارید. اگر در حال حاظر حلقه ازدواج را به دست كرده اید، دیگر نیازی نیست كه شرایط را برای خودتان سخت تر كنید. در این شرایط باید مواقع بروز درگیری را پیش بینی كرده و از بروز آن جلوگیری کنید. اگر شما رابطه سالمی داشته باشید مرحله پرسش و پاسخ شما را بیش از پیش به یكدیگر نزدیك میسازد. نكات سه دلیل عمده طلاق را پول، روابط جنسی و فرزندان تشكیل میدهند. پیش از مواجهه با این مشكلات ببینید كه آیا به اندازه كافی پیرامون این مطالب با فرد مقابل مشتركاتی دارید یا خیر. اگر بتوانید بر سر این مسائل با شریك زندگی خود به توافق برسید آن وقت حل مشكلات بعدی چندان دشوار نخواهد بود. این امر یكی از ملزومات هر رابطه سالمی است و هر دو طرف میتوانند چیزهای بسیار زیادی را از آن یاد بگیرند. تا آنجایی كه میتوانید به حرفهای طرف مقابل به دقت گوش دهید و دیدگاههای شخصی آنها را نیز منظور كنید، همچنین در نهایت ادب و احترام نقطه نظرهای شخصی خودتان را نیز به او انتقال دهید. دقت داشته باشید كه تمام ازدواجها موفق نیستند. نمی توان اظهار كرد كه انتخاب تمام افراد صحیح است، اما به هر حال باز هم باید انتخاب كرد. این امر به شما كمك میكند كه ارزشهای موجود در رابطه را بهتر دریافت كنید و ترسهای خارجی را به كمترین میزان خود كاهش دهید. توجه اگر به هیچ وجه قادر به غلبه بر ترس خود نسبت به ازدواج نیستید، باید این موضوع را با فرد مقابل در میان بگذارید. با این كار ممكن است خودتان را در معرض بر هم خوردن رابطه قرار دهید، اما اگر همین حالا رابطه شما بهم بخورد، خیلی بهتر از این است كه رابطهتان بعدها كه ازدواج كردید به هم بخورد... هر كاری كه میكنید، هیچ گاه زمانیكه احساس میكنید از روی اجبار به سمت ازدواج سوق داده شده اید و یا خودتان نمیخواهید این كار را انجام دهید، وارد زندگی مشترك نشوید. این امر صرفاً باعث ایجاد بدبختی برای هر دوی شما میشود.
آیا میدانید ...!!!؟؟؟
آیا میدانید : در یک سانتی متری پوست شما ۱۲ متر عصب و ۴ متر رگ و مویرگ است.
آیا میدانید : بیشتر سردردهای معمولی از کم نوشیدن آب است.
آیا میدانید : بهترین روغن، روغن حیوانی است. روغن کنجد و زیتون هم بهترین روغن گیاهیست .
آیا میدانید : مغز انسان تنها ۲ درصد از وزن انسان را تشکیل می دهد ولی ۲۵ درصد اکسیژن دریافتی بدن را به تنهایی مصرف می کند.
آیا میدانید : بهترین نان ، نانهای سبوس دار است مثل نان سنگک .
آیا میدانید : شدیدترین نعره ها متعلق به وال ها است که برابر با صدای موتور جت است.
آیا میدانید : گربه ها معمولا ۶۶٪ از عمر خود را صرف خواب میکنند .
آیا میدانید : توپ گلف به طور متوسط دارای ۳۳۶ فرورفتگی است …
آیا میدانید : “آب گرم” سریعتر از “آب سرد” یخ میزند .
آیا میدانید : آمازون نیمی از اکسیژن جهان را تولید میکند .
آیا میدانید : وزن زمین ۶٫۵۸۸٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰ تن است .
آیا میدانید : موش دو پای آفریقایی از میدان دید ۳۶۰ درجه برخوردار است.
آیا میدانید : سمورهای دریایی هنگام خوابیدن دستهای هم را می گیرند تا همدیگر را گم نکنند!
آیا میدانید : بطور متوسط از هر ۵ نفر بالای ١٠٠ سال، ۴ نفر زن هستند ١ نفر مرد .
آیا میدانید : پنیر پفک اغلب پنیر تلخ (پنیر فاسد) و گندیده تاریخ مصرف گذشته می باشد.
آیا میدانید : بهترین غذا آبگوشت با گوشت گوسفند است .
آیا میدانید : هر گربه دارای ۳۲ ماهیچه در هر گوش است .
آیا میدانید : هاوایی در اصل جزایر “ساندویچ” نامیده می شد .
آیا میدانید : چشم انسان معادل یک دوربین ۱۳۵ مگا پیکسل عمل می کند !
آیا میدانید : قوه چشایی پروانه در پاهای آن تعبیه شده است !
آیا میدانید : اثر لب و زبان هر کس همانند اثر انگشت آن منحصر به فرد است.
آیا میدانید : رشد کودک در بهار بیشتر است. آیا میدانید : ۹۰% سم مار از پروتئین تشکیل شده است !
آیا میدانید : ۸ دقیقه و ۱۷ ثانیه طول می کشد تا نور خورشید به زمین برسد. آیا میدانید : ظروف پلاستیکی تقریباً ۵۰۰۰۰سال در برابر تجزیه مقاومند.
آیا میدانید : کرم های ابریشم در ۵۶ روز ۸۶ برابر خود غذا می خورند.
آیا میدانید : تنها قسمتی از بدن که خون ندارد قرنیه چشم است.
آیا میدانید : دلفین ها همانند گرگ ها هنگان خواب چشم هایشان را باز می گذارند.
آیا میدانید : با نگاه کردن به گوش حیوانات می توانیم به تخم گذار بودن یا بچه زا بودن آنها پی ببریم. بدین صورت که تخم گذاران گوششان ناپیدا و بچه زایان گوششان نمایان است، تنها یک اسثتنا وجود دارد آن هم نوعی افعی است که بچه زاست اما گوشش دقیق پیدا نیست.
آیا میدانید : شترمرغ در ۳ دقیقه ۹۵ لیتر آب می خورد.
آیا میدانید : جویدن آدامس هنگام خرد کردن پیاز مانع از اشک ریزی شما می شود.
آیا میدانید : زمان بارداری فیل به دو سال می رسد.
آیا میدانید : وقتی یک نوزاد در حال گریه است با صدای ش… ش… شما آرام می شود به این دلیل که صدای آبی که اطراف نوزاد در شکم مادر است را برایش تداعی می کند، در ضمن این یکی از دلایلی است که چرا صدای ساحل دریا به انسان آرامش می دهد.
آیا میدانید : انسان امروزی به طور متوسط ۶ سال از عمر خود را تلویزیون نگاه می کند و ۶ سال را صرف غذا خوردن می کند و یک سوم را می خوابد.
متولدین فروردین ماه:
دختر یا پسر فرقی نمی كند، شما باید بدانید چون در ماه اول سال به دنیا آمده اید و كنكور ارشد در ماه آخر سال برگزار میشود، روز امتحان دیر از خواب بیدار میشوید، بعد در ترافیك گیر می كنید و احتمالاً از كوچه كه رد می شوید زنی با یك سطل آب كف از شما استقبال خواهد كرد (به عبارتی بدرقه) .
از تمام این مخاطرات كه بگذرید، جلوی حوزه امتحانی متوجه گم شدن كارت ورود به جلسه تان می شوید بنابراین توصیه می شود بیخود دنبال دردسر نروید و از هرگونه تلاشی برای رسیدن به مقاطع بالاتر دانشگاهی خودداری كنید!
متولدین اردیبهشت ماه:
اول، قدم نورسیده را به مامان و بابا تبریك می گوییم.
تو اگر دختر باشی، اسمت یا رکسانا است یا مرسده و اگر پسر باشی اسمت هوخشتره است یا جغتای!
لزومی ندارد به بقالی سر كوچه تان پز بدهی كه بعد از یازده سال فوق قبول شده ای خبر قبولی را احتمالاً در مراسم خاكسپاری یكی از بستگان می شنوی و چنان قهقهه میزنی كه گوركن با بیل و صاحب عزا با دسته بیل به دنبالت خواهند دوید.
متولدین خردادماه:
همانطور كه از اسم ماه تولدتان پیداست، دچار درس خواندن افراطی از نوع طالبانی می باشید (همان خرخوان خودمان) .
دخترهای خردادی یك روز قبل از كنكور ارشد برایشان خواستگاری پیدا می شود (آنهم كچل پلاك لیزری نمره قبرس)، پس بهتر است كه دنبال بختشان بروند و فرصت را به پسرهای خردادی بدهند (كه برای پنجمین بار امتحان می دهند).
متولدین تیرماه:
یك خبر خوش به شما خواهد رسید. لطفاً جنبه داشته باشید، هیچ ربطی به كنكور ارشد ندارد چون هنوز چند ماهی تا امتحان باقی مانده، احتمالاً خبر دوقلو زاییدن گاو پدربزرگتان می باشد یا تصویب طرح افزایش وامهای دانشجویی.
فعلاً بهتر است بی خیال فوق شوید و هر وقت گاو پدربزرگتان تخم دو زرده گذاشت، آنوقت در امتحان شركت كنید و مطمئن باشید قبول میشوید.
متولدین مردادماه:
داوطلب گرامی ستاره بخت شما در دسترس نمی باشد ، لطفاً جهت اطلاع بیشتر با وبلاگ از ما بهترون بخش طالع بینی و فالگیری تماس بگیرید.
متولدین شهریور:
اشتباه نكنیم باید رشته ی هنر باشید، دختر یا پسر خوبم هیچ گنجی بهتر از یك تیپ عجیب و غریب
و هیچ عزتی بالاتر از اینكه موهایت را دم اسبی ببندی، وجود ندارد.
ناصحم گفت: «كه جز تیپ چه هنر داشت هنر؟» گفتم: ای ناصح عاقل هنری بهتر از این فوق به چه درد می خورد؟! مهم تیپه، كه آخرشی!
متولدین مهرماه:
متولدین مهرماه، یا پسرند یا دختر (البته یك سری موجودات دیگر را هم شامل می شود، كه مد نظر ما نیستند)، دخترها بعد از گرفتن لیسانس در كارگاههای قالیبافی مشغول به كار خواهند شد و پسرها اگر پشتكار داشته باشند، به شاطر خوبی تبدیل می شوند.
بنابراین خانمها در رشته فرش و آقایان در رشته بسكتبال در امتحان فوق قبول خواهند شد.
متولدین آبان ماه:
تو احتمالاً یا ترانه پانزده سال داری و یا سكینه شانزده سال و یا اصغر یازده سال، پس توصیه میشود كه هر وقت به سن قانونی رسیدید، بروید سراغ این جور امتحانها، فعلاً شیرتان رابخورید.
متولدین آذرماه:
ای جووونم..... عجب اختر بختی دارید آذریها!
پسرهای متولد آذر، روز امتحان عاشق میشوند و شكل خانه های سیاه پاسخنامه بی شباهت به قلب (نیزه اش فراموش نشود) نخواهد بود البته نیاز به خوندن ندارن چون آذریها خیلی باهوشند .
اما خانمها شما در واحد دانشگاهی هوشنگ آباد سفلی در یك رشته نیمه تابان پیام نور با مدرك معادل، تحت نظر دانشگاه پیام نور (البته با گواهی ISO هفت و هشت ده هزار) قبول خواهید شد.
لابد توقع دارید تحویلتان هم بگیرند ، مواظب خودت باش نابغه!
متولدین دی ماه:
دوست عزیز متأسفانه طالعتان در کنکور خیلی بد است چون شما یا شش سال پشت كنكور میمانید یا هشت سال.
اگر شش سال پشت كنكور ماندید كه حتماً دو سال دیگر هم خواهید ماند و سال هشتم قبول می شوید، ولی روز اعلام نتایج دچار عارضه قبلی (منظور همان قلبی است) خواهید شد .
متولدین بهمن ماه:
متولدین این ماه باید قبل از اینكه صبح زود ساعت ۱۲ از خواب بیدار شوند ، توی رختخواب نرمش سنگین انجام داده، بعد 35 دقیقه خمیازه بكشند (كمتر از حد اعتیاد) و مجدداً بخوابند.
این كار را تا شب قبل از امتحان به مدت شش ماه انجام دهید تا روز امتحان بدون استرس، به سئوالات پاسخ دهید. قبولی شما را آن هم با رتبه تك رقمی تضمین میكنیم.
متولدین اسفند:
عزیز دلم، اسفند، بدترین زمان ممكن برای به دنیا آمدن است آخه، عزیز من، ماه قحطی بود چون امتحان كارشناسی ارشد در این ماه برگزار میشود.
پسرهای متولد اسفند، احتمالاً به واسطه ضعف در ریاضی پس از چند ترم آب خنك خوردن در دانشگاه پیام نور محل، به همان مدرك لیسانس راضی میشوند.
دختر خانمها اگر كمتر سریالهای بیمزه تلویزیون را نگاه كنند، قبولی ارشد جلوی پای آنهاست، اگر نمی بینند به چشم پزشك مراجعه كنند.
سطح چشمها: در یک گـروه, مـعمـولا فـردی کـه سطح دیـد چشمانش از سایرین بالاتر است رهبر محسوب میگردد. هنگامی که شما ایـستـاده باشید و دیگران نشسته قطعا" شما را در موضع قدرت قرار میدهد.
مالش چشم: زمانی که فردی چشمش را با انگشت اشاره مالش می دهـد نـشـانـگر فریب و نیرنگ می باشد. از آنجایی که فرد میـخواهد تماس دیداری را قطع کند بهانه ای بدست می آورد که به این طرف و آن طرف نگاه کند. ایـن حـرکت غیر ارادی یـک افــشـاگر حسابی است که فرد دارد دروغ می گوید.
چشم برگرداندن: این معمولا یک علامت مسلم از نیرنگ, گناه و دروغگویی است.
چشمان بسته: هرگاه چشمان یک فرد برای لحظه ای طولانی تـر از چـشم بر هم زدن متعارف بسته و ابروها نیز برخاسته شود پیـام چنـیـن اسـت: "بـه حرف زدن خود خاتمه بده."
حرکت چشم بسمت بالا: این نشانه غضب و عصبانیت است.
نگاه مختصر به اطراف: این ژستی خـجـالت گـونه و عشوه گرانه است. فرد جسورانه خیره میشود در حالیکه سرش را پایین انداخته و به سمت مخالف کج میکند. اشـاره بـر کمرویی بی باکانه دارد.
نگاه ممتد: این بی تردید یک نشانه گرایش جنسی است. شخصی که تماس چشمی برقرار می کند، چشم برگردانده، سپس مجددا" به چشمان شما نگاه می کند میـگویـد: "مایلم با شما بیشتر آشنا شوم"
نگاه خیره شدید: این نشانه خلق تهاجمی، سلطه جویانه و تهدید آمیز است.
چشمک: چشمک یک علامت غـرض آلود است. نـشانـگر آن اسـت کـه رمز و رازی میـان فردی که چشمک میزند و فردی که به او چشمک زده می شود برقرار است.
بالا انداختن همزمان دو ابرو: در میان یک اتاق شلوغ، مفهوم آن کاملا واضح و روشن است: مایلم با شما ملاقات کنم.
بالا انداختن یک ابرو: زمانی که یک ابرو بالا انداخته میشود در حالی که ابرو دیگر پایین باقی میماند مفهومش این است: حرف شما را باور نمیکنم.
ابروهای گره خورده: زمانی که هر دو ابرو بسمت همدیگر کشیده میشود باعث پدید آمدن شیار بین آن دو می شـود که دلالت بر اضطـراب، درد، تـرس و یـا آمـیـزه ای از ایــن هیجانات دارد.
پوشاندن صورت: زمانی که دست بروی صورت می آید مـفـهومش چنین است: شوکه شده ام. این ژست بین فرد و موقعیت مزاحم و مـتـجاوز فاصله می اندازد.
ابراهیم پاشای پارگایی (زادهٔ ۱۴۹۴ در پارگا[۱] – ۱۵۳۶ در قسطنطنیه) همچنین معروف به ابراهیم پاشای فرنگی و ابراهیم پاشای مقبول که پس از اعدامش در سرای توپقاپی به ابراهیم پاشای مقتول نیز معروف شد، دومین وزیر اعظم سلطان سلیمان قانونی بود که در سال ۱۵۲۳ جایگزین پیری محمد پاشا شد و ۱۳ سال این سمت را بر عهده داشت. ابراهیم پاشا در مقام وزیر اعظم امپراتوری عثمانی به درجهای از قدرت و نفوذ دست یافته بود که در میان وزرای عثمانی نظیر نداشت. اما سلیمان که از ذکاوت و کفایت ابراهیم بیمناک شده بود در سال ۱۵۳۶ فرمان قتلش را صادر کرد[۲] و تمامی اموالش نیز به مصادرهٔ دولت درآمد.
زندگینامه
ابراهیم در پارگا، واقع در یونان امروزی، و در خانوادهای مسیحی زاده شد. پدرش دریانورد بود. در کودکی دزدان دریایی ابراهیم را به اسارت گرفتند و به عنوان برده در شهر مانیسا به زنی ترک فروختند. ابراهیم چنان موسیقی را به زیبایی مینواخت که سلیمان جوان که دوران ولیعهدی را در مانیسا میگذراند، شیفتهٔ صدای ساز او شد و او را از صاحبش خرید. ابراهیم در مدرسهٔ کاخ آموزشِ علم دید و به چندین زبان تسلط پیدا کرد. پیش از آنکه سلیمان بر تخت بنشیند، ابراهیم سمت طوغانچی (مسئول مرغان شکاری) و خاص اوداباشی (اتاقدار مخصوص) شاهزاده را بر عهده داشت. در سال ۱۵۲۰ که سلیمان در قسطنطنیه بر تخت سلطنت نشست، ابراهیم نیز با او به پایتخت آمد و همان سمت خاص اوداباشی را حفظ کرد. ابراهیم در عرصههای دیپلماتیک و در میادین جنگ لیاقت و کفایت خود را به سلیمان اثبات کرد و به سرعت مدارج ترقی را پیمود. سرعت پیشرفت او به حدی بود که ابراهیم خود از سلطان خواست که او را اینچنین بهسرعت به بالا نکشاند تا حسادت سایر وزرا و درباریان برانگیخته نشود. گفته میشود سلیمان، خشنود از فروتنی ابراهیم، به او قول داده بود که تا زمانی که سلیمان سلطان باشد، ابراهیم به مرگ محکوم نخواهد شد. پیشرفت و ترقی ابراهیم حتی به مقام وزارت اعظم نیز محدود نشد و چندین و چند لقب و سمت دیگر (از جمله سرعسکر) نیز گرفت و از قدرت و نفوذ فراوانی در دولت عثمانی برخوردار شد.
سرانجام ابراهیم پاشا در سلسله عثمانی
ابراهیم پاشای پارگایی از دوستان دوران کودکی سلطان سلیمان بود. ابراهیم اصالتاً اهل یونان و مسیحی بود و در نوجوانی تحت نظام دوشیرمه در مدرسهٔ قصر به تحصیل پرداخت. سلیمان او را به سمت طوغانچی (مسئول مرغان شکاری) دربار برگماشت و اندکی بعد او را عهدهدار سمت خاص اوداباشی (اتاقدار مخصوص سلطان) کرد. در سال ۱۵۲۳ ابراهیم پاشا به مقام وزیر اعظم و فرمانده کل ارتش منصوب شد. همچنین سلیمان مقام بیگلربیگی رومایلی را به او سپرد و بدین ترتیب اختیار تمامی ممالک امپراتوری عثمانی در خاک اروپا و نیز فرماندهی سربازان ساکن اروپا به هنگام جنگ در ید قدرت ابراهیم قرار میگرفت. مورخی از سدهٔ هفدهم نوشتهاست که ابراهیم خود از سلطان تقاضا کرده بود که او را به چنین مقامهای بالایی منصوب نکند زیرا که بیم جانش را داشت اما سلیمان پاسخ داده بود که در زمان سلطنت او، تحت هیچ شرایطی، ابراهیم به مرگ محکوم نخواهد شد.
با این حال، سرانجام ابراهیم از چشم سلطان افتاد. ابراهیم در طول سیزده سالی که مقام وزارت اعظم را بر عهده داشت، بهسرعت ترقی نمود و به قدرت رسید و ثروت عظیمی اندوخت که این امر شگفتی و حسد سایر درباریان را برانگیخت و دشمنان زیادی را برای او تراشید. در هنگام نبرد با صفویان، گزارشهایی به سلطان رسیده بود که حکایت از گستاخی ابراهیم داشت؛ ابراهیم عنوان «سرعسکر سلطان» را بر خود نهاده بود که این امر در نظر سلیمان، توهینی شدید به او محسوب میشد.
بدگمانی سلطان نسبت به ابراهیم با نزاعی که بین ابراهیم و اسکندر چلبی درگرفت، فزونی یافت. اسکندر چلبی دفتردار (مسئول امور مالی) دربار بود و نزاع او با ابراهیم، در نهایت به مرگ او منجر شد. ابراهیم که اسکندر را به تلاش برای دسیسهچینی متهم میکرد، توانست سلطان را متقاعد کند تا فرمان قتل او را صادر کند. اسکندر چلبی پیش از مرگ، در آخرین کلماتی که بر زبانش جاری شد، ابراهیم را به تلاش برای توطئهچینی بر ضد سلطان متهم کرد و سخنان او، خیانت ابراهیم را برای سلطان مسجل کرد. در ۱۵ مارس ۱۵۳۶ جسد بیجان ابراهیم در قصر توپقاپی پیدا شد. دستور قتل او را سلیمان صادر کرده بود ولی بعدها از این تصمیم خود بهشدت پشیمان گشت.
ازدواج ابراهیم پاشا
ابراهیم پاشا با خواهر سلطان خدیجه سلطان رسما" ازدواج کرد خدیجه سلطان (۱۴۹۶–۱۵۳۸) دختر سلیم اول و عایشه حفصه سلطان و خواهر سلیمان قانونی بود. همسر اولش اسکندر پاشا و همسر دومش ابراهیم پاشا بود. او که به در خواست خانوادهاش با اسکندر پاشا ازدواج کرده بود، پس از مدتی با مرگ اسکندر بیوه شد. او سپس با ابراهیم پاشا ازدواج کرد. مراسم ازدواج آنها بسیار باشکوه برگزار شد و ۱۵ روز ادامه یافت. آنها صاحب یک پسر به نام محمدشاه و دو دختر به نامهای خانم سلطان و فولان سلطان شدند. او بعد از به قتل رسیدن ابراهیم پاشا دیگر ازدواج نکرد و در سال ۱۵۳۸ درگذشت.
در پیادهرو که قدم میزنی چهرههای غمگین، افسرده و عصبانی تکرار میشوند. کمتر کسی میگذرد که به رویت لبخند بزند. از هر که سوال کنی، در توجیه اندوهش چندین و چند دلیل میآورد. تفاوت ندارد از کدام قشر و گروه باشند؛ به هر حال یا شاد نیستند یا شادیهایشان کوتاه و زودگذر است. در طول سالها، درگیری اقشار مختلف مردم و بهویژه جوانان با این امر، منجر به آسیبهای اجتماعی مهلکی همچون اعتیاد و خودکشی شده و جامعه را به سمت خشونت پیش برده است.
همواره کارشناسان بر نقش شادی در سلامت روان جامعه تأکید کردهاند؛ در حالی که اجتماع امروز ما چنان از شادمانی فاصله گرفته، که این حلقه مفقوده در خاطرات مردم بیشتر یافت میشود تا حقیقت زندگی آنها. یک جامعهشناس دلیل نبود شادی در ایران را مربوط به فرهنگ میداند؛ فرهنگی که منحصر به دیروز و امروز نیست و سالهاست از نسلی به نسل دیگر انتقال مییابد. امانالله قرایی بر این باور است که مصائب تاریخی ایرانیان، از لشگرکشی و تجاوزات گرفته تا حمله و غارت، همگی سبب شدهاند تا مردم این سرزمین رفته رفته روحیه شاد خود را از دست داده و در لاک غصه فرو روند.
چند ماه پیش دانشمندان اعلام کردند ژن شادی را کشف کرده اند. آنها البته همان وقت گفتند ژن MAOA که میزان مواد شیمیایی احساس خوب را در مغز تحت تأثیر قرار میدهد، فقط در زنان اثربخش است.این یافتهها بسیاری از طرفداران این نظر که میشود شادی را با استفاده از امکانات پزشکی و دارویی افزایش داد مأیوس کرد. از طرف دیگر، به صورت تلویحی این واقعیت تأیید شد که شادی بیش از آنکه بیولوژیکی باشد به موقعیت روانی و اجتماعی افراد بستگی دارد.
بار دیگر جویندگان شادی به سراغ تحلیلها و پژوهشهایی رفتند که نشان میداد مردمِ چه جاهایی شاد هستند و مردمِ چه جاهایی از امتیاز شادی که گفته میشود سلامت بدن و موفقیت بیشتر شغلی را تضمین میکند، برخوردار نیستند. در تحقیقاتی که برای سنجش شادی جوامع انجام میشود، دو دسته دلیل اصلی برای شاد بودن یا شاد نبودن یک جامعه عنوان شده است. برخی تحلیلها حاکی از این است که میزان شاد بودن یک جامعه بستگی به توسعه انسانی آن و بالا بودن امید به زندگی و وضعیت با ثبات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی دارد. بر اساس تحلیلهایی دیگر، شادی یک مسئله فرهنگی- تاریخی است و آنچه در دههها و سدههای متوالی بر یک ملت گذشته است، باعث میشود آن ملت شاد یا ناشاد باشد. بر اساس هر دو تحلیل البته ایران در ردههای پایین شاد بودن قرار دارد.
سال گذشته یکی از رسانههای انگلستان یک نظرخواهی را مطرح کرد که نتایج آن نشان میداد 81 درصد از مردم انگلیس به جای افزایش ثروت، از دولت توقع دارند زندگی شادتری برایشان فراهم کند. به دنبال این اتفاق دانشگاه لیسستر پروژهای با هدف رتبهبندی کشورها از نظر شادی مردمشان تعریف کرد.
در این ردهبندی دانمارک به عنوان شادترین كشور دنیا انتخاب شده و دلیل آن چنین ذکر شده است: ثبات سیاسی، عدم وجود خط فقر در جامعه، عدم وجود بیکاری، فرهنگ کاری راحت و بیتنش، خانوادههای محکم و آمار طلاق بسیار پایین، سرویسهای دولتی خدمات اجتماعی، بیمه همگانی، مدارس و دانشگاههای رایگان با کیفیت آموزشی مناسب، هویت اجتماعی مشخص برای جوانان، طبیعت بکر و معماری شهری زیبا، آلودگی محیط زیست ناچیز، میزان جرم و جنایت ناچیز، امکانات شهرنشینی با کیفیت بسیار بالا، امکان ورزشهای نزدیک به طبیعت مانند کوهنوردی، اسکی و سوارکاری برای همه. دانمارک پنج میلیون و 500 هزار نفر جمعیت دارد و شانس زندگی در آن بیش از 87 سال است. سوئیس، اتریش و ایسلند به ترتیب با امید به زندگی 85، 79 و 80 سال در ردههای بعدی قرار دارند. در ردهبندی دانشگاه لیسستر ایران از بین 220 کشور، در جایگاه 202 قرار گرفته است.
این در حالی است که موسسه گالوپ که به دلیل آمارهای مختلف و نظرسنجیهایش شهرت دارد و هر ساله فهرستی از ملتهای شاد دنیا ارایه میکند، در نظر سنجی جدید خود نتایج متفاوتی گرفته است. معیارهای این موسسه متفاوت با معیارهای علمی است. نظرسنجی تازه گالوپ که نتایجش اواخر آذر امسال منتشر شد، نشان میدهد هفت کشور از 10 کشور با شادترین مردم، در آمریکای لاتین قرار دارند. بیشتر این هفت کشور، کشورهایی هستند که از حیث شاخصهای متداول مناسب بودن زندگی در آنها، وضعیت خوبی ندارند برای مثال، یکی از این کشورها یعنی گواتمالا از دههها جنگ داخلی و بعد از آن از نرخ بالای جنایات سازمان یافته رنج برده و یکی از بالاترین آمار قتل در جهان را دارد. گواتمالا از نظر شاخص توسعه انسانی سازمان ملل که ترکیبی از سه شاخص امید به زندگی، آموزش و درآمد سرانه است وضعیتی شبیه به عراق دارد اما، از نظر شاد بودن مردم در رده هفتم نظرسنجی گالوپ قرار دارد.
غمگینترین و ناراحتترین مردم دنیا در سنگاپور زندگی میکنند؛ یکی از مرفهترین و منظمترین کشورهای دنیا که از توسعهیافتهترین کشورهای دنیا نیز هست. بعضی از دیگر کشورهای ثروتمند نیز در انتهای جدول شادمانی قرار گرفتهاند. آلمان و فرانسه با کشور آفریقایی سومالی در رتبه چهل و هفتم شریک هستند. این مساله در تناقض با مفهوم جدیدی به اسم "اقتصاد شادمانی" است که بر اساس آن، تلاش میشود عملکرد دولتها با افزودن شاخص میزان درک مردم از رضایت از زندگی خود به شاخصهای متداولتری چون امید به زندگی، درآمد سرانه و میزان تحصیلات بهبود یابد. در بین کشورهای با کمترین میزان شادمانی و نگاه مثبت، قرار داشتن نام چند کشور مانند عراق، یمن، افغانستان و هائیتی جای تعجب ندارد اما، غمگین بودن مردم گرجستان، لیتوانی و ارمنستان کمتر طبیعی است. ارمنستان از انتهای جدول در رده دوم قرار دارد. آگارون آدیبکیان یک جامعهشناس اهل ایروان پایتخت ارمنستان میگوید: ارمنیها غمگین بودن را دوست دارند؛ تلخیهای فراوانی در تاریخ ارمنیها وجود دارد.
ارمنیها کمتر لبخند میزنند و مشکلاتشان را با دیگران در میان نمیگذارند و از موفق بودن خجالت میکشند. این درحالی است که بعضی از اهالی آمریکای لاتین میگویند این نظرسنجی به یک مساله مهم در زندگی مردم آن مناطق اشاره دارد: مردم آمریکای لاتین عادت دارند علیرغم زندگی روزمره خود که ممکن است به نحو خردکنندهای سخت باشد، بر چیزهای مثبتی مثل دوستان، خانواده و مذهب تمرکز کنند. در نظرسنجی امسال موسسه گالوپ مانند نظرسنجی سال گذشته اش ایران مورد بررسی قرار نگرفته است اما، سه سال پیش ایران در بین 155 کشور، رتبه 81 را به دست آورد که نشان میدهد ایرانیها مردمان شادی نیستند. به هر حال به نظر میرسد تحلیلهای راهگشای اجتماعی در این زمینه زمانی قابل طرح و پیگیری است که بر نقش عوامل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در کنار عوامل فرهنگی و تاریخی در شاد بودن یا شاد نبودن یک جامعه توجه کنیم. وقتی عنوان میشود بیکاری، عدم امنیت شغلی، تورم، خشونت و پرخاشگری، طلاق، اعتیاد، اختلالات روانی و ... در ایران رشد نگران کننده ای دارد خود به خود به ریشههای شاد نبودن ایرانیان پی میبریم.
این در حالی است که اکثر افراد نه دل و دماغ تفریح را دارند و نه امکاناتی برای پرداختن به آن وجود دارد. نتایج یک تحقیق تطبیقی نشان میدهد میزان تنبلی ایرانیان از متوسط جهانی بیشتر است و تنها کشورهای عربی و آفریقایی هستند که بیش از ایرانیان دچار تنبلی هستند. آماری دراین رابطه وجود دارد که نشان میدهد دختران 14 ساله ما طراوت و شادابی شان مساوی زنهای 40 ساله فرانسوی است. وضعیت نگران کننده ای که توصیف شد لزوم اجرای طرحهایی بلند مدت برای کنترل و کاهش عواملی که شادی و تفریح مردم را به مخاطره میاندازد اثبات میکند.
آنچه به ذهن اکثر افراد میرسد این است که باید وقت و امکان بیشتری برای تفریح کردن به وجود بیاید اما، باید توجه داشت که تأمین امنیت شهروندان از هر نظر باعث میشود امکان تفریح و به تبع آن شادی به وجود بیاید. امنیت اقتصادی، امنیت اجتماعی، امنیت شغلی، امنیت روانی و ... همه میتوانند زمینههای شادی شهروندان را فراهم کنند.
• آنچه جذاب است سهولت نیست، دشواری هم نیست، بلكه دشواری رسیدن به سهولت است
• وقتی توبیخ را با تمجید پایان می دهید، افراد درباره رفتار و عملكرد خود فكر می كنند، نه رفتار و عملكرد شما
• سخت كوشی هرگز كسی را نكشته است، نگرانی از آن است كه انسان را از بین می برد
• اگر همان كاری را انجام دهید كه همیشه انجام می دادید، همان نتیجه ای را می گیرید كه همیشه می گرفتید
• افراد موفق كارهای متفاوت انجام نمی دهند، بلكه كارها را بگونه ای متفاوت انجام می دهند
• پیش از آنكه پاسخی بدهی با یك نفر مشورت كن ولی پیش از آنكه تصمیم بگیری با چند نفر
• كار بزرگ وجود ندارد، به شرطی كه آن را به كارهای كوچكتر تقسیم كنیم
• كارتان را آغاز كنید، توانایی انجامش بدنبال می آید
• انسان همان می شود كه اغلب به آن فكر می كند
• همواره بیاد داشته باشید آخرین كلید باقیمانده، شاید بازگشاینده قفل در باشد
• تنها راهی كه به شكست می انجامد، تلاش نكردن است
• دشوارترین قدم، همان قدم اول است
• عمر شما از زمانی شروع می شود كه اختیار سرنوشت خویش را در دست می گیرید
• آفتاب به گیاهی حرارت می دهد كه سر از خاك بیرون آورده باشد
• وقتی زندگی چیز زیادی به شما نمی دهد، بخاطر این است كه شما چیز زیادی از آن نخواسته اید
• در اندیشه آنچه كرده ای مباش، در اندیشه آنچه نكرده ای باش
• امروز، اولین روز از بقیة عمر شماست
• برای كسی كه آهسته و پیوسته می رود، هیچ راهی دور نیست
• امید، درمانی است كه شفا نمی دهد، ولی كمك می كند تا درد را تحمل كنیم
• بجای آنكه به تاریكی لعنت فرستید، یك شمع روشن كنید
• آنچه شما درباره خود فكر می كنید، بسیار مهمتر از اندیشه هایی است كه دیگران درباره شما دارند
• هركس، آنچه را كه دلش خواست بگوید، آنچه را كه دلش نمی خواهد می شنود
• اگر هرروز راهت را عوض كنی، هرگز به مقصد نخواهی رسید
• صاحب اراده، فقط پیش مرگ زانو می زند، وآن هم در تمام عمر، بیش از یك مرتبه نیست
• وقتی شخصی گمان كرد كه دیگر احتیاجی به پیشرفت ندارد، باید تابوت خود را آماده كند
• كسانی كه در انتظار زمان نشسته اند، آنرا از دست خواهند داد
• كسی كه در آفتاب زحمت كشیده، حق دارد در سایه استراحت كند
• بهتر است دوباره سئوال كنی، تا اینكه یكبار راه را اشتباه بروی
• آنقدر شكست خوردن را تجربه كنید تا راه شكست دادن را بیاموزید
• اگر خود را برای آینده آماده نسازید، بزودی متوجه خواهید شد كه متعلق به گذشته هستید
• خودتان را به زحمت نیندازید كه از معاصران یا پیشینیان بهتر گردید، سعی كنید از خودتان بهتر شوید
• خداوند به هر پرنده ای دانه ای می دهد، ولی آن را داخل لانه اش نمی اندازد
• درباره درخت، بر اساس میوه اش قضاوت كنید، نه بر اساس برگهایش
• انسان هیچ وقت بیشتر از آن موقع خود را گول نمی زند كه خیال می كند دیگران را فریب داده است
• كسی كه دوبار از روی یك سنگ بلغزد، شایسته است كه هر دو پایش بشكند
• هركه با بدان نشیند، اگر طبیعت ایشان را هم نگیرد، به طریقت ایشان متهم گردد
• كسی كه به امید شانس نشسته باشد، سالها قبل مرده است
• اگر جلوی اشتباهات خود را نگیرید، آنها جلوی شما را خواهند گرفت
• اینكه ما گمان می كنیم بعضی چیزها محال است، بیشتر برای آن است كه برای خود عذری آورده باشی
.: Weblog Themes By Pichak :.